تحول درنظام و هدفهاي تربيتي حوزه (1)
تحول درنظام و هدفهاي تربيتي حوزه (1)
تحول درنظام و هدفهاي تربيتي حوزه (1)
نويسنده:امين عظیمي
به يقين نخستين گام براي طراحي و تحول در برنامه حوزه ، توجه به هدفهاي آن از كلي به جزئي و از اصلي به فرعي است . حركت بي هدف يا ابهام در هدفها ، آن هم در مجموعه اي بزرگ كه گوناگون سليقه ها و ديدگاه ها وجود دارد ، كمك به ركود و فرپاشي حوزه است . از اين روي ، شناخت صحيح هدفها و روشنگري آن در سطح عمومي حوزه ، چراغ راه آينده خواهد بود . بسياري از اختلافها در برنامه ريزيها و كاركردها ، از گوناگوني هدفها به وجودمي آيد . اگر بزرگان حوزه نتوانند آن چه را كه از حوزه انتظار مي رود و فردي را كه مي خواهند از اين حوزه به دست آورند ، به خوبي تعريف كنند و در اين هدف گذاري ،فاصله زيادي با هم داشته باشند ، به همان ميزان و بلكه بيش تر در برنامه ريزيها و بيش از آن در اجرا و عمل با هم اختلاف و گاه تضاد خواهند داشت . و روشن است كه چنين حركتي بيش از آن كه به سمت جلو برود ، سرگرم تضادها و تفاوتها ي دروني خود خواهد بود . آن چه پيش روي شماست ،تلاشي براي بازتعريف هدفهاي كلان و نيمه كلان حوزه و كوششي براي بازشناخت نظام آموزشي حوزه و شاكله كلي آن است . عقيده نويسنده اين است كه اين گونه مباحث به صورت علمي و با تكيه بر الگوهاي درخور اجرا در حوزه بايد بيش از پيش مطرح شود و هر طرحي كه ارائه مي شود ،به چالش كشيده شود تا در اين فرايند عرضه و نقد ، طرح كامل و دراز مدتي از سوي برنامه ريزان حوزوي تهيه شود كه نقاط قوت تمام سخنان و طرحها را داشته باشد و نقاط ضعف آنها را پوشش دهد . در اين مقال ، ابتدا به هدفها ي تربيتي اسلام كه در چهار سطح ارتباطي انسان وجود دارد ، اشاره شده و سپس با تعريفي جديد كه از سطوح و نظام آموزشي حوزه شده ، هدفهاي تربيتي حوزه به صورت طولي و عرضي براي موضوعها ، لايه ها ،سطحها و سالها ي مختلف تحصيلي ارائه شده است .
در تعليم و تربيت اسلامي ، از سه دسته مباني ،استفاده مي شود تا هدفهاي تربيتي اسلام روشن شود:
ما در تصوير هدفهاي تربيتي اسلام از اين سه مبني :(تجربه ، عقل و نقل )كمك مي گيريم و هدفهاي كلي تربيت و هدفهاي غايي را معين مي سازيم (1):
مباني ديني ، همانا آموزه ها و ديدگاه هاي قرآن و سنت درباره خداوند ، جهان هستي ، دين ، انسان و هدف خلقت و زندگي و انسان شناسي قرآني و روايي و ... است .
با مدد گرفتن از اين مباني ، مي توانيم هدفهاي نهايي زندگي و خلقت انسان را از نظر اسلام بازنماييم ، تا برابر آن ،هدفهاي تربيتي آن را نيز به دست آوريم . البته روشن است كه نقش مباني ديني در تعيين هدفهاي زندگي و هدفهاي تربيت پررنگ تر و مهم تر است ، چون به اعتقاد عقلي و نقلي ما انسان آفريده خداوند است و خدا بهتر از هر موجود ديگري مي تواند ،هدفهاي زندگي و تربيت انسان را ترسيم كند . بر همين اساس قرآن كريم به طور كامل و از زواياي گوناگون ، هدفهاي خلقت وزندگی انسان را روشن ساخته است.و دقیق تر وریزتر ازآن نیزهدفهای تربيت وي را بازنموده است . مهم ترين هدفهاي آفرينش انسان از نظر اسلام ، رسيدن او به مرحله معرفت خداوند ، (2) عبوديت و بندگي او ، (3) نزديك شدن به خداوند (4) و در فرجام ، حيات طيبه (5) و زندگي جاويد داشتن است (6) و اين همان كمال والا و مطلوبي است كه دين اسلام براي هر انسان و هر مسلماني رسم نموده است. (7)
حوزه هاي علميه تشيع ، از ديرباز براي پياده كردن هدفهاي تربيتي اسلام به وجود آمده اند و همواره در اين مسير انسانهاي كامل و مربيان توانا ،با سعي و تلاش بي وقفه و بهره وري از آموزه هاي تربيتي اسلام ،توانسته اند ،هدفهاي غايي اسلام و هدفهاي كلي تربيتي را به نمايش بگذارند و نمونه هاي فراواني تربيت كنند .از اين روي ،اين كه حوزه علميه مقدس ترين مركز تربيتي است و حركت كلي آن به سوي تربيت اسلامي است ، هيچ شكي نيست . اما آن چه شايسته درنگ است و به عنوان يك وظيفه بر دوش ارباب فكري و اجرايي حوزه سنگيني مي كند ، نگاهي دوباره به نظام آموزشي و هدفهاي تربيتي حوزه است . از اين روي ، در ادامه مباحث با نگاهي جديد و نگرشي عميق تر ، نظام آموزشي و هدفهاي تربيتي حوزه را برسي مي كنيم .
سطح بندي سه مرحله اي در هر نظام آموزشي وجود دارد و امري روشن است ، لكن توازن و ترتب سطحها بر همديگر و هدفهاي راهبردي و عملياتي كه در آنها در نظر گرفته مي شود ، بسيار اهميت دارد ،به گونه اي كه در صورت كوتاهي در اين بخش ، در واقع سطح بندي سالهاي تخصص بي فايده است .
اگر فرق سطحهاي تحصيلي در حوزه ،به گونه روشن باز و شرح نشود ، تمام سطحهاي حوزه ، همچون يك مجموعه واحد و بدون سطح بندي ديده مي شود كه اثري در پيشرفت كيفي تربيت ندارد .
براي شرح بيش تر بايد بگوييم كه آن چه امروزه در حوزه مي بينيم ،تنها آموزش است و طلبه از دوره مقدمات تا خارج ، تنها آموزش مي بيند و كاري به پژوهش و كارورزي و استقلال علمي ندارد . حال آن كه اين مسأله با استانداردهاي تربيتي مورد قبول دنيا و آن چه كه از قديم در حوزه رواج داشته در ناسازگاري كامل است . در اصل بايد دوره اول در حوزه ،دوره آموزش باشد ( آموزش دانشها و مهارتها).
دوره دوم كه طلبه با مفاهيم و اصطلاحات علوم اسلامي در حد متوسط آشنا گرديده، دوره پژوهش اوليه و آشنايي با روش تحقيق در علوم مختلف است و اگر آموزشي هم هست، آموزش پژوهش و ياد گرفتن روش پژوهش در علم است.
دوره سوم ، كه فراگير از دانش آموز بودن به دانش پژوه بودن ارتقا ء يافته است ،دوره كارورزي علمي و پژوهشي و كسب تخصص در امر پژوهش و رسيدن به سطح توليد علم در قلمرو دانش مربوط است . همين مرحله سوم است كه فرد را به استقلال رأي و اجتهاد در علوم و فنون مي رساند . بنابراين ، هدفهاي كلي آموزشي در حوزه علميه ،در سه پايه ی آموزش ، پژوهش و كارورزي تخصصي مطرح مي شود . (10) نمودارهاي زير هدفهاي نادرست و درست آموزشي را در سطحهاي گوناگون حوزه و در سطح كلان نشان مي دهد :
با پذيرش اين فرض ،به جاي يك نظام آموزشي كه بر هر سه سطح مشرف است ، سه نظام مستقل آموزشي و پژوهشي و كارورزي تخصصي خواهيم داشت كه هدفها و برنامه ها و كاركردهاي هر يك ،ويژه خود آنهاست . اگر چه اين سه نظام ، در طول يكديگرند و مراحلي از يك سير .
1. نظام آموزشي حوزه ( نظام سطح يك )
نظام آموزشي حوزه ،همان دوره عمومي درسها و برنامه هاي حوزوي است كه بر مدار آموزش مي چرخد و هدف اصلي و كلي اين دوره ،آشنايي فراگير با كليات ،مبادي و منابع اسلام و علوم اسلامي و ارائه چهره اي هماهنگ و اوليه از دين اسلام است . براي رسيدن به هدف اين دوره ، لازم است مديران ويژه ی آموزش تربيت شوند و برنامه ريزي جامع آموزشي انجام گيرد . استادان و مشاوران آموزش ،دوره هاي تربيتي ويژه را بگذارنند . كتابهاي درسي ،براي آموزش، نگاشته و مدرسه هاي آموزشي بنياد نهاده شود و ابزار ،و تكنولوژي آموزشي تهيه و طراحي شود . تمام موردهايي كه بيان شد در ساختار سخت افزاري حوزه بازشناسانده مي شوند و همگي به ابزاري مي مانند كه هر يك به نوبه خود ، در شكوفايي علمي طلبه ، نقش دارند . در نظام آموزشي مطلوب حوزه ،پس از طرح ريزي سخت افزاري ، با دقت و هوشياري و بيان ويژگيهاي لازم ، گزينش طلبه انجام مي گيرد و برنامه هاي لازم جهت آموزش ، سازوار با او طراحي مي شود . اين برنامه ها ، از پيش نيازهاي طلبگي شروع شده و به آموزش متنهاي اصلي مي رسد و از آن جا حركت كرده و به مهارتهاي ويژه ي دوره ي آموزشي و سپس از مهارتهاي مخصوص دوره عمومي ( سطح يك ) گذشته و به پايان نامه ي آموزشي ختم مي شود . در ميان برنامه هاي آموزشي براي سطح يك ، بايد اخلاق و آداب طلاب و خانواره آنان در كانون توجه باشد . طلبه پس از پيمودن دروه ي آموزش و تدوين پايان نامه آموزشي ، شايستگي براي بهره وري عمومي در جامعه را داشته و بتواند دست كم ، كارهايي را كه يك روحاني نسبت به آنها بايد پاسخ گو باشد ، به گونه ي شايسته به انجام رساند و بدين ترتيب ،سيستم نرم افزاري نظام آموزشي هم كامل مي گردد .
2. نظام پژوهشي حوزه ( نظام سطح دو ) :
نظام پژوهشي حوزه آغاز دوره ي تخصصي در حوزه بوده و برنامه هاي حوزوي در اين دوره ، بر مدار پژوهش ( در متن ) مي چرخد . در اين دوره رشته هاي تخصصي شروع شده و سطح درسهاي حوزه به آموزش روش تحقيق علوم يا آموزش پژوهش مي رسد . (12) هدف اصلي اين دوره آشنايي دانش پژوهان با كليات روش تحقيق در متون علوم اسلامي و پژوهش تخصصي در متن رشته مورد نظر دانش پژوه و ارتقا دادن طلاب از سطح فراگير به سطح پژوهش گر است . براي رسيدن به اين هدف ، لازم است يك بخش سخت افزاري كه سازمان گيرنده از مديران پژوهشي ، برنامه ريزان پژوهشي ، استادان پژوهشي ، مشاوران پژوهشي ، كتابهاي درسي پژوهشي ، مدرسه هاي پژوهشي و ابزار پژوهشي است ، طرح ريزي و سازماندهي شود و سپس با معيارهاي ويژه گزينش براي سطح پزوهش ، از ميان كساني كه دوره ي آموزشي خود را به پايان رسانده اند ، با توجه به علاقه و استعداد هاي دروني شان در رشته هاي تخصصي ثبت نام شود و پژوهش گر ، با فراگيري پيش نيازهاي پژوهش ، به كار روي متون اصلي دوره ي پژوهش بپردازد و سپس مهارتهاي پژوهش را در يك رشته خاص ، فرابگيرد ، آن گاه با پايان نامه دوره پژوهش ، سطح دو را به پايان برساند و بتواند در جامعه ، برابر آشنايي كه به يك فن پيدا كرده ، به بهره برداري از علم و مهارت خود بپردازد .
3. نظام كارورزي تخصصي حوزه ( سطح سه ) :
نظام كارورزي يا فوق تخصصي براي طالب علماني طرح ريزي مي شود كه موفق شده اند سطح دوم ( پژوهش ) را به پايان برسانند و از آمادگي براي تخصص كامل و اجتهاد در رشته مورد نظر برخوردارند . برنامه هاي حوزه در طول اين دوره ، حول محور كارورزي و پژوهشهاي توليدي ( توليد معرفت ) مي چرخد . هدف اصلي اين دوره رساندن پژوهش گران از پژوهشها و مهارتهاي ابتدايي و متوسط به پژوهشها و مهارتهاي عالي و نوآورانه است . براي رسيدن به هدف اين دوره بايد نظام سخت افزاري و نرم افزاري ويژه كارورزي تخصصي طراحي شود . اين سطح ، در بخش سخت افزاري به مديران كارورزي ، اساتيد و مشاوران كارورزي ، كتابهاي درسي كارورزي ، مراكزويژه كارورزي و ابزار ويژه كارورزي نياز دارد و در بخش نرم افزار با معيارهاي گزينش براي سطح كارورزي تخصصي ، شماري از ميان نخبگان دوره دوم ، براي فراگيري سطح سوم گزينش مي شوند و سپس با فراگيري پيش نيازهاي اين دوره ، وارد برنامه هاي اصلي مي شوند و در پايان با كامل كردن پايان نامه ي كارورزي تخصصي ( اجتهاد ) در رشته مورد نظر ، دوره ي سطح سه را تمام كرده و سازوار با تخصص خود ، به بهره وري در حوزه و جامعه مي پردازند . با توجه به آن چه گذشت ، مي توانيم نظام حوزه را در سه بخش : آموزش ، پژوهش و كارورزي تخصصي به شكل زير نشان دهيم :
*هدفهاي آموزشي ( سطح 1) : هدف كلي : آشنايي با علوم اسلامي و منابع ديني و مهارتهاي ابتدايي سازوار با حوزه .
*هدفهاي پژوهشي ( سطح 2) : هدف كلي : آشنايي با پژوهش و تتبع در علوم اسلامي و متنهاي حوزوي و مهارتهاي متوسط براي ترويج دين و علوم ديني.
*هدفهاي كارورزي متوسط ( سطح 3) : هدف كلي : تخصص در پژوهش ديني و ورزيدگي در فهم دين و ترويج آن .
هر يك از سطحهاي سه گانه حوزه ، از چندين سال تحصيلي تشكيل مي يابد كه هر سال بايد براي خود يك هدف اصلي و پاره اي هدفهاي فرعي داشته باشد . هدفهاي اصلي ، سالها در طول هم بوده و به همديگر ضميمه شده و هرف كلي يك سطح را فراهم مي كند . نمودار زير هدفهاي اصلي هر سال تحصيلي را در سطحهاي سه گانه نشان مي دهد :
از اين روي طراحان و برنامه ريزان در اين سطح ، در پي آن نيستند كه فراگير ، به فهم عميق معارف ديني و علوم ديني برسد و به اخلاق الهي آراسته دگردد و خوي بگيرد و سير و سلوك پيشه سازد و ... هدف آنان ساختن مسلمان مؤمن و آراسته به آداب ديني است كه از آگاهي هاي لازم براي دينداري و نگهداشت ظواهر ديني برخوردار باشد. اما اين را براي خود كافي نمي داند و با علاقه و انگيزه بالا ، قصد دارد به فهم كامل دين برسد و رفتار خويش را با آنان برابر سازد و زمينه هاي اجرا و ترويج آن را بيابد. از اين روي اگر بخواهيم اين هدف كلي را ريزتر نموده و در قالب شش سال سطح يك به نمايش بگذاريم ، بايد هدفهاي هر سال را به گونه مستقل اما پيوسته با سالهاي ديگر در نظر بگيريم :
1. هدفهاي سال اول : سال اول براي هر طلبه سال ورود به حوزه است و يك دگرگوني اساسي در تمام يا بسياري از زواياي وجودي و زندگي او رخ مي دهد. چون پيرو دگر شدن محيط درسي ، از دبيرستان به حوزه و يا از دانشگاه به حوزه ، دوستان ، استادان و كتابهايي كه روزانه با آنها سر و كار دارد دگرگون مي شود. و هر كدام از اين دگرگونيها و دگر شدنها، نياز به آگاهي بخشي به او و هدايت او را در مسير جديد افزايش مي دهد. از اين روي مي توان گفت بزرگترين هدف سال اول حوزه پديد آري سازگاري و انس در طلبه است با محيط جديد اما از آنجا كه در راه انس با حوزه و دانشهاي حوزوي ،گام اول و اساسي آشنايي به زبان اين دانشهاست ،ادبيات عرب به صورت هدف اصلي سال اول قلمداد مي شود. اگر چه فراگير ي پاره اي از گزاره هاي ديگر، همچون :احكام و آداب اسلامي نيز براي انس طلبه با نهاد فرهنگي – علمي جديد كه همانا حوزه باشد ضرورت دارد.
2. هدفهاي سال دوم : در سال دوم ،كه انس با ادبيات عرب و زبان قرآن به حقيقت پيوسته و طلبه احساس مي كند در مسيري قرار گرفته كه پس از مدتي مي تواند به آساني كتابهاي عربي و متون اسلامي را بخواند و بفهمد نوبت آن است كه به دومين گام در فهم دقيق علوم اسلامي پرداخته شود و اين سال با اين دغدغه سپري شود. اين گام ،چيزي جز منطق نيست. منطق در واقع، زبان استدلالي براي تمامي علوم و دانشهاست و فراگيري دقيق آن در اين سال ضروري است. اما از آنجا كه طلاب در طول پژوهشهاي چندين ساله خود، با تمامي علوم اسلامي در پيوند خواهند بود و در سطح يك، كليات اين علوم را فرا مي گيرند، مناسب است در كنار هدف اصلي كه منطق است، تاريخچه اي از هر يك از اين علوم عرضه شود، تا طلاب با شناخت عالمان هر فن، كتابها، ادوار و مكاتب علوم حوزوي، نگاهي اوليه، اما جامع نسبت به آنها به دست آورند.
3. هدفهاي سال سوم : در سال سوم پايه ادبي و استدلال طلبه رشد كرده اما براي استوار سازي اين دو و كامل كردن اين آگاهي ها و مهارتها و انس بيش تر، لازم است به «بلاغت و فصاحت »عربي كه بسيار اثر گذار در فهم دقيقه هاي متون ديني است، بپردازد و در كنار آن، تمرين و كارورزي در صرف و نحو و منطق را، (13) كه در دو سال پيش خوانده، در سر لوحه كارهاي علمي خود قرار دهد.
دانشهايي كه از آنها سخن رفت، دانشهاي مقدمي بود و با پايان يافتن اين سال، طلبه براي ورود به دانشهاي اصلي آماده است. مباحث اخلاق اسلامي در اين سال اهميت بيش تري مي يابد، چون طلبه در آستانه يك جهش علمي قرار دارد و خوي گيري به اخلاق الهي، ضامن حفظ سلامت در اين جهش است.
4. هدفهاي سال چهارم : سال چهارم براي طلاب با نوعي دلگرمي و احساس علاقه ی بيش تر همراه است، چون خود را از بحث هاي به ظاهر خشك ادبي و منطقي فارغ مي بينند. اگر هدفهاي سالهاي پيش به درستي به دست آمده باشد، در اين سال وقت آن است كه طلبه با علاقه سراغ فهم متون ديني برود. اما در شروع بايد روش برداشت از متون و روش فهم دين را در حد ابتدايي ياد بگيرد، از اين روي، با دقت و درنگ روي تجربه هاي گذشته طلبه كه آشنايي با ادبيات و منطق است ،سزاوار است سال چهارم، سال «عقايد و اصول فقه» ناميده شود. زيرا هم كلام و هم اصول با منطق پيوند تنگاتنگ دارند و بسياري از جستارهاي ابلاغي در اصول فقه مطرح است و ادبيات نيز در علم اصول حضور دارد. البته سنگيني بحث ها و هدف اصلي بايد به سمت «اصول فقه» باشد ،تا با تلاش گسترده در اين سال پايه هاي اجتهادي طلاب تقويت شود.
5. هدفهاي سال پنجم : سال پنجم را بايد سال «فقه» ناميد و در سر تا سر اين سال، مهم ترين دغدغه طلبه «علم فقه» و فهميدن چارچوب و درونمايه هاي آن و پياده كردن قواعد اصول فقه در آن باشد.(14) اگر به گونه دقيق ، همه جانبه و تمام وقت، تنها يك سال روي اين مقوله و گزاره كار شود، نتيجه ي آن از برنامه سه ساله ی كنوني بيش تر خواهد بود. با پايان اين سال ،آموزش در سطح يك به پايان رسيده و طلبه مي تواند براي ورود به سطح دو آماده شود.
6. هدفهاي سال ششم : سال ششم آخرين سال تحصيلي از سطح يك است. در اين سال، بايد مهم ترين هدف طلبه آماده سازي «پايان نامه سطح يك» يا «پايان نامه آموزشي »باشد، كه در دو دانش «اصول» و« فقه» صورت مي پذيرد. در اين سال بايد كارگاه هاي پژوهش عمومي تشكيل شود، تا طلاب با روش تحقيق و نويسندگي به صورت كلي آشنا شوند و با نظارت استاد راهنما بتوانند مقاله اي ابتدايي يا متوسط درباره درسهايي كه خوانده اند بنويسند. در كنار اين تلاش اصلي، درسهاي اخلاقي و آشنايي با سطح دوم در رشته هاي تخصصي حوزه براي اين سال بسيار مناسب است.
1.هدفهاي سال هفتم : سال هفتم ، سال انس اوليه با پژوهش و« متن پژوهي »در علوم اسلامي است. در اين سال ، طلبه در رشته تخصصي خود بايد با بخشي از منتنهاي اصلي رشته ی برگزيده كه مباحث كلي و ابتدايي آن داتش را بررسي مي كند ، آشنا بشود و توانايي فهم ، ترجمه و تحليل آنها را به دست آورده و راه پژوهش و جست و جوي در آنها را فرا چنگ آورد ، و توانايي آن را بيابد كه با ويژگي هاي متنهاي ياد شده آشنا شود. براي رسيدن به اين هدف ها ، لازم است در اين سال ، روش پژوهش در علوم حوزوي به عنوان يك درس رسمي و در سطح كلي مورد بررسي قرار گيرد و در رشته هاي تخصصي هم ، روش پژوهشي هر دانش در كانون توجه باشد. از اين روي سزاست كه اين سال را سال آشنايي با پژوهش در متنهاي ابتدايي دانش هاي حوزوي ناميد.
2. هدفهاي سال هشتم : در سال هشتم كه فراگير با الفباي « متن پژوهي »آشنا شده و در بخشي از متنها نيز كار كرده ، بايد وارد بخشي ديگر از متنهاي دانش مورد نظر شود كه سطح متوسطي از مباحث آن در اين متنها وجو دارد. كتابهايي كه كم و بيش به شرح و استدلالي ، نگارش درآمده اند ، در اين سال مورد بررسي قرار مي گيرد. از اين روي اين سال را مي توان سال پژوهش در متنهاي متوسط دانشهاي حوزوي ناميد.
3. هدفهاي نهم : در سال نهم كه تجربه ی« متن پژوهي »رشد كرده و بسياري از متنهاي رشته تخصصي بررسي شده ، نوبت آن است كه طلبه و فراگير سراغ متنهاي سطح عالي هر دانش برود. طلاب بايد در اين سال روشهاي بررسي و تحليل اين سطح را از متنها به خوبي ياده گرفته و با مقوله هاي مطرح شده در اين كتابها و زبان تفهيمي آن به صورت دقيق آشنا شوند. از اين روي سزاست اين سال را سال پژوهش در متنهاي استدلالي دانشهاي حوزوي بشناسيم.
4. هدفهاي سال دهم : سال دهم ، آخرين سال براي سطح دوم حوزه است. در اين سال طلبه بايد به دنبال طرح ريزي و تدوين پايان نامه پژوهشي باشد و بتواند با استفاده از تجربه هايي كه درسه سال قبل به دست آورده ، پژوهشي كامل و جامع در يكي از گزاره هاي رشته مورد نظر انجام دهد. از اين روي ، اين سال را مي توان سال «پايان نامه ی پژوهشي» نام گذارد.
منبع:حوزه،شماره147
1.هدفهاي تربيتي اسلام
در تعليم و تربيت اسلامي ، از سه دسته مباني ،استفاده مي شود تا هدفهاي تربيتي اسلام روشن شود:
ما در تصوير هدفهاي تربيتي اسلام از اين سه مبني :(تجربه ، عقل و نقل )كمك مي گيريم و هدفهاي كلي تربيت و هدفهاي غايي را معين مي سازيم (1):
مباني ديني ، همانا آموزه ها و ديدگاه هاي قرآن و سنت درباره خداوند ، جهان هستي ، دين ، انسان و هدف خلقت و زندگي و انسان شناسي قرآني و روايي و ... است .
با مدد گرفتن از اين مباني ، مي توانيم هدفهاي نهايي زندگي و خلقت انسان را از نظر اسلام بازنماييم ، تا برابر آن ،هدفهاي تربيتي آن را نيز به دست آوريم . البته روشن است كه نقش مباني ديني در تعيين هدفهاي زندگي و هدفهاي تربيت پررنگ تر و مهم تر است ، چون به اعتقاد عقلي و نقلي ما انسان آفريده خداوند است و خدا بهتر از هر موجود ديگري مي تواند ،هدفهاي زندگي و تربيت انسان را ترسيم كند . بر همين اساس قرآن كريم به طور كامل و از زواياي گوناگون ، هدفهاي خلقت وزندگی انسان را روشن ساخته است.و دقیق تر وریزتر ازآن نیزهدفهای تربيت وي را بازنموده است . مهم ترين هدفهاي آفرينش انسان از نظر اسلام ، رسيدن او به مرحله معرفت خداوند ، (2) عبوديت و بندگي او ، (3) نزديك شدن به خداوند (4) و در فرجام ، حيات طيبه (5) و زندگي جاويد داشتن است (6) و اين همان كمال والا و مطلوبي است كه دين اسلام براي هر انسان و هر مسلماني رسم نموده است. (7)
حوزه هاي علميه تشيع ، از ديرباز براي پياده كردن هدفهاي تربيتي اسلام به وجود آمده اند و همواره در اين مسير انسانهاي كامل و مربيان توانا ،با سعي و تلاش بي وقفه و بهره وري از آموزه هاي تربيتي اسلام ،توانسته اند ،هدفهاي غايي اسلام و هدفهاي كلي تربيتي را به نمايش بگذارند و نمونه هاي فراواني تربيت كنند .از اين روي ،اين كه حوزه علميه مقدس ترين مركز تربيتي است و حركت كلي آن به سوي تربيت اسلامي است ، هيچ شكي نيست . اما آن چه شايسته درنگ است و به عنوان يك وظيفه بر دوش ارباب فكري و اجرايي حوزه سنگيني مي كند ، نگاهي دوباره به نظام آموزشي و هدفهاي تربيتي حوزه است . از اين روي ، در ادامه مباحث با نگاهي جديد و نگرشي عميق تر ، نظام آموزشي و هدفهاي تربيتي حوزه را برسي مي كنيم .
2. هدفهاي تربيتي در حوزه
سطح بندي سه مرحله اي در هر نظام آموزشي وجود دارد و امري روشن است ، لكن توازن و ترتب سطحها بر همديگر و هدفهاي راهبردي و عملياتي كه در آنها در نظر گرفته مي شود ، بسيار اهميت دارد ،به گونه اي كه در صورت كوتاهي در اين بخش ، در واقع سطح بندي سالهاي تخصص بي فايده است .
اگر فرق سطحهاي تحصيلي در حوزه ،به گونه روشن باز و شرح نشود ، تمام سطحهاي حوزه ، همچون يك مجموعه واحد و بدون سطح بندي ديده مي شود كه اثري در پيشرفت كيفي تربيت ندارد .
براي شرح بيش تر بايد بگوييم كه آن چه امروزه در حوزه مي بينيم ،تنها آموزش است و طلبه از دوره مقدمات تا خارج ، تنها آموزش مي بيند و كاري به پژوهش و كارورزي و استقلال علمي ندارد . حال آن كه اين مسأله با استانداردهاي تربيتي مورد قبول دنيا و آن چه كه از قديم در حوزه رواج داشته در ناسازگاري كامل است . در اصل بايد دوره اول در حوزه ،دوره آموزش باشد ( آموزش دانشها و مهارتها).
دوره دوم كه طلبه با مفاهيم و اصطلاحات علوم اسلامي در حد متوسط آشنا گرديده، دوره پژوهش اوليه و آشنايي با روش تحقيق در علوم مختلف است و اگر آموزشي هم هست، آموزش پژوهش و ياد گرفتن روش پژوهش در علم است.
دوره سوم ، كه فراگير از دانش آموز بودن به دانش پژوه بودن ارتقا ء يافته است ،دوره كارورزي علمي و پژوهشي و كسب تخصص در امر پژوهش و رسيدن به سطح توليد علم در قلمرو دانش مربوط است . همين مرحله سوم است كه فرد را به استقلال رأي و اجتهاد در علوم و فنون مي رساند . بنابراين ، هدفهاي كلي آموزشي در حوزه علميه ،در سه پايه ی آموزش ، پژوهش و كارورزي تخصصي مطرح مي شود . (10) نمودارهاي زير هدفهاي نادرست و درست آموزشي را در سطحهاي گوناگون حوزه و در سطح كلان نشان مي دهد :
3. روشنگري ساختار نظام حوزه علميه :
با پذيرش اين فرض ،به جاي يك نظام آموزشي كه بر هر سه سطح مشرف است ، سه نظام مستقل آموزشي و پژوهشي و كارورزي تخصصي خواهيم داشت كه هدفها و برنامه ها و كاركردهاي هر يك ،ويژه خود آنهاست . اگر چه اين سه نظام ، در طول يكديگرند و مراحلي از يك سير .
1. نظام آموزشي حوزه ( نظام سطح يك )
نظام آموزشي حوزه ،همان دوره عمومي درسها و برنامه هاي حوزوي است كه بر مدار آموزش مي چرخد و هدف اصلي و كلي اين دوره ،آشنايي فراگير با كليات ،مبادي و منابع اسلام و علوم اسلامي و ارائه چهره اي هماهنگ و اوليه از دين اسلام است . براي رسيدن به هدف اين دوره ، لازم است مديران ويژه ی آموزش تربيت شوند و برنامه ريزي جامع آموزشي انجام گيرد . استادان و مشاوران آموزش ،دوره هاي تربيتي ويژه را بگذارنند . كتابهاي درسي ،براي آموزش، نگاشته و مدرسه هاي آموزشي بنياد نهاده شود و ابزار ،و تكنولوژي آموزشي تهيه و طراحي شود . تمام موردهايي كه بيان شد در ساختار سخت افزاري حوزه بازشناسانده مي شوند و همگي به ابزاري مي مانند كه هر يك به نوبه خود ، در شكوفايي علمي طلبه ، نقش دارند . در نظام آموزشي مطلوب حوزه ،پس از طرح ريزي سخت افزاري ، با دقت و هوشياري و بيان ويژگيهاي لازم ، گزينش طلبه انجام مي گيرد و برنامه هاي لازم جهت آموزش ، سازوار با او طراحي مي شود . اين برنامه ها ، از پيش نيازهاي طلبگي شروع شده و به آموزش متنهاي اصلي مي رسد و از آن جا حركت كرده و به مهارتهاي ويژه ي دوره ي آموزشي و سپس از مهارتهاي مخصوص دوره عمومي ( سطح يك ) گذشته و به پايان نامه ي آموزشي ختم مي شود . در ميان برنامه هاي آموزشي براي سطح يك ، بايد اخلاق و آداب طلاب و خانواره آنان در كانون توجه باشد . طلبه پس از پيمودن دروه ي آموزش و تدوين پايان نامه آموزشي ، شايستگي براي بهره وري عمومي در جامعه را داشته و بتواند دست كم ، كارهايي را كه يك روحاني نسبت به آنها بايد پاسخ گو باشد ، به گونه ي شايسته به انجام رساند و بدين ترتيب ،سيستم نرم افزاري نظام آموزشي هم كامل مي گردد .
2. نظام پژوهشي حوزه ( نظام سطح دو ) :
نظام پژوهشي حوزه آغاز دوره ي تخصصي در حوزه بوده و برنامه هاي حوزوي در اين دوره ، بر مدار پژوهش ( در متن ) مي چرخد . در اين دوره رشته هاي تخصصي شروع شده و سطح درسهاي حوزه به آموزش روش تحقيق علوم يا آموزش پژوهش مي رسد . (12) هدف اصلي اين دوره آشنايي دانش پژوهان با كليات روش تحقيق در متون علوم اسلامي و پژوهش تخصصي در متن رشته مورد نظر دانش پژوه و ارتقا دادن طلاب از سطح فراگير به سطح پژوهش گر است . براي رسيدن به اين هدف ، لازم است يك بخش سخت افزاري كه سازمان گيرنده از مديران پژوهشي ، برنامه ريزان پژوهشي ، استادان پژوهشي ، مشاوران پژوهشي ، كتابهاي درسي پژوهشي ، مدرسه هاي پژوهشي و ابزار پژوهشي است ، طرح ريزي و سازماندهي شود و سپس با معيارهاي ويژه گزينش براي سطح پزوهش ، از ميان كساني كه دوره ي آموزشي خود را به پايان رسانده اند ، با توجه به علاقه و استعداد هاي دروني شان در رشته هاي تخصصي ثبت نام شود و پژوهش گر ، با فراگيري پيش نيازهاي پژوهش ، به كار روي متون اصلي دوره ي پژوهش بپردازد و سپس مهارتهاي پژوهش را در يك رشته خاص ، فرابگيرد ، آن گاه با پايان نامه دوره پژوهش ، سطح دو را به پايان برساند و بتواند در جامعه ، برابر آشنايي كه به يك فن پيدا كرده ، به بهره برداري از علم و مهارت خود بپردازد .
3. نظام كارورزي تخصصي حوزه ( سطح سه ) :
نظام كارورزي يا فوق تخصصي براي طالب علماني طرح ريزي مي شود كه موفق شده اند سطح دوم ( پژوهش ) را به پايان برسانند و از آمادگي براي تخصص كامل و اجتهاد در رشته مورد نظر برخوردارند . برنامه هاي حوزه در طول اين دوره ، حول محور كارورزي و پژوهشهاي توليدي ( توليد معرفت ) مي چرخد . هدف اصلي اين دوره رساندن پژوهش گران از پژوهشها و مهارتهاي ابتدايي و متوسط به پژوهشها و مهارتهاي عالي و نوآورانه است . براي رسيدن به هدف اين دوره بايد نظام سخت افزاري و نرم افزاري ويژه كارورزي تخصصي طراحي شود . اين سطح ، در بخش سخت افزاري به مديران كارورزي ، اساتيد و مشاوران كارورزي ، كتابهاي درسي كارورزي ، مراكزويژه كارورزي و ابزار ويژه كارورزي نياز دارد و در بخش نرم افزار با معيارهاي گزينش براي سطح كارورزي تخصصي ، شماري از ميان نخبگان دوره دوم ، براي فراگيري سطح سوم گزينش مي شوند و سپس با فراگيري پيش نيازهاي اين دوره ، وارد برنامه هاي اصلي مي شوند و در پايان با كامل كردن پايان نامه ي كارورزي تخصصي ( اجتهاد ) در رشته مورد نظر ، دوره ي سطح سه را تمام كرده و سازوار با تخصص خود ، به بهره وري در حوزه و جامعه مي پردازند . با توجه به آن چه گذشت ، مي توانيم نظام حوزه را در سه بخش : آموزش ، پژوهش و كارورزي تخصصي به شكل زير نشان دهيم :
4. روشنگري و بيان ساختار هدفهاي تربيتي حوزه :
*هدفهاي آموزشي ( سطح 1) : هدف كلي : آشنايي با علوم اسلامي و منابع ديني و مهارتهاي ابتدايي سازوار با حوزه .
*هدفهاي پژوهشي ( سطح 2) : هدف كلي : آشنايي با پژوهش و تتبع در علوم اسلامي و متنهاي حوزوي و مهارتهاي متوسط براي ترويج دين و علوم ديني.
*هدفهاي كارورزي متوسط ( سطح 3) : هدف كلي : تخصص در پژوهش ديني و ورزيدگي در فهم دين و ترويج آن .
هر يك از سطحهاي سه گانه حوزه ، از چندين سال تحصيلي تشكيل مي يابد كه هر سال بايد براي خود يك هدف اصلي و پاره اي هدفهاي فرعي داشته باشد . هدفهاي اصلي ، سالها در طول هم بوده و به همديگر ضميمه شده و هرف كلي يك سطح را فراهم مي كند . نمودار زير هدفهاي اصلي هر سال تحصيلي را در سطحهاي سه گانه نشان مي دهد :
الف . هدفهاي كلي تربيتي سطح يك :
از اين روي طراحان و برنامه ريزان در اين سطح ، در پي آن نيستند كه فراگير ، به فهم عميق معارف ديني و علوم ديني برسد و به اخلاق الهي آراسته دگردد و خوي بگيرد و سير و سلوك پيشه سازد و ... هدف آنان ساختن مسلمان مؤمن و آراسته به آداب ديني است كه از آگاهي هاي لازم براي دينداري و نگهداشت ظواهر ديني برخوردار باشد. اما اين را براي خود كافي نمي داند و با علاقه و انگيزه بالا ، قصد دارد به فهم كامل دين برسد و رفتار خويش را با آنان برابر سازد و زمينه هاي اجرا و ترويج آن را بيابد. از اين روي اگر بخواهيم اين هدف كلي را ريزتر نموده و در قالب شش سال سطح يك به نمايش بگذاريم ، بايد هدفهاي هر سال را به گونه مستقل اما پيوسته با سالهاي ديگر در نظر بگيريم :
1. هدفهاي سال اول : سال اول براي هر طلبه سال ورود به حوزه است و يك دگرگوني اساسي در تمام يا بسياري از زواياي وجودي و زندگي او رخ مي دهد. چون پيرو دگر شدن محيط درسي ، از دبيرستان به حوزه و يا از دانشگاه به حوزه ، دوستان ، استادان و كتابهايي كه روزانه با آنها سر و كار دارد دگرگون مي شود. و هر كدام از اين دگرگونيها و دگر شدنها، نياز به آگاهي بخشي به او و هدايت او را در مسير جديد افزايش مي دهد. از اين روي مي توان گفت بزرگترين هدف سال اول حوزه پديد آري سازگاري و انس در طلبه است با محيط جديد اما از آنجا كه در راه انس با حوزه و دانشهاي حوزوي ،گام اول و اساسي آشنايي به زبان اين دانشهاست ،ادبيات عرب به صورت هدف اصلي سال اول قلمداد مي شود. اگر چه فراگير ي پاره اي از گزاره هاي ديگر، همچون :احكام و آداب اسلامي نيز براي انس طلبه با نهاد فرهنگي – علمي جديد كه همانا حوزه باشد ضرورت دارد.
2. هدفهاي سال دوم : در سال دوم ،كه انس با ادبيات عرب و زبان قرآن به حقيقت پيوسته و طلبه احساس مي كند در مسيري قرار گرفته كه پس از مدتي مي تواند به آساني كتابهاي عربي و متون اسلامي را بخواند و بفهمد نوبت آن است كه به دومين گام در فهم دقيق علوم اسلامي پرداخته شود و اين سال با اين دغدغه سپري شود. اين گام ،چيزي جز منطق نيست. منطق در واقع، زبان استدلالي براي تمامي علوم و دانشهاست و فراگيري دقيق آن در اين سال ضروري است. اما از آنجا كه طلاب در طول پژوهشهاي چندين ساله خود، با تمامي علوم اسلامي در پيوند خواهند بود و در سطح يك، كليات اين علوم را فرا مي گيرند، مناسب است در كنار هدف اصلي كه منطق است، تاريخچه اي از هر يك از اين علوم عرضه شود، تا طلاب با شناخت عالمان هر فن، كتابها، ادوار و مكاتب علوم حوزوي، نگاهي اوليه، اما جامع نسبت به آنها به دست آورند.
3. هدفهاي سال سوم : در سال سوم پايه ادبي و استدلال طلبه رشد كرده اما براي استوار سازي اين دو و كامل كردن اين آگاهي ها و مهارتها و انس بيش تر، لازم است به «بلاغت و فصاحت »عربي كه بسيار اثر گذار در فهم دقيقه هاي متون ديني است، بپردازد و در كنار آن، تمرين و كارورزي در صرف و نحو و منطق را، (13) كه در دو سال پيش خوانده، در سر لوحه كارهاي علمي خود قرار دهد.
دانشهايي كه از آنها سخن رفت، دانشهاي مقدمي بود و با پايان يافتن اين سال، طلبه براي ورود به دانشهاي اصلي آماده است. مباحث اخلاق اسلامي در اين سال اهميت بيش تري مي يابد، چون طلبه در آستانه يك جهش علمي قرار دارد و خوي گيري به اخلاق الهي، ضامن حفظ سلامت در اين جهش است.
4. هدفهاي سال چهارم : سال چهارم براي طلاب با نوعي دلگرمي و احساس علاقه ی بيش تر همراه است، چون خود را از بحث هاي به ظاهر خشك ادبي و منطقي فارغ مي بينند. اگر هدفهاي سالهاي پيش به درستي به دست آمده باشد، در اين سال وقت آن است كه طلبه با علاقه سراغ فهم متون ديني برود. اما در شروع بايد روش برداشت از متون و روش فهم دين را در حد ابتدايي ياد بگيرد، از اين روي، با دقت و درنگ روي تجربه هاي گذشته طلبه كه آشنايي با ادبيات و منطق است ،سزاوار است سال چهارم، سال «عقايد و اصول فقه» ناميده شود. زيرا هم كلام و هم اصول با منطق پيوند تنگاتنگ دارند و بسياري از جستارهاي ابلاغي در اصول فقه مطرح است و ادبيات نيز در علم اصول حضور دارد. البته سنگيني بحث ها و هدف اصلي بايد به سمت «اصول فقه» باشد ،تا با تلاش گسترده در اين سال پايه هاي اجتهادي طلاب تقويت شود.
5. هدفهاي سال پنجم : سال پنجم را بايد سال «فقه» ناميد و در سر تا سر اين سال، مهم ترين دغدغه طلبه «علم فقه» و فهميدن چارچوب و درونمايه هاي آن و پياده كردن قواعد اصول فقه در آن باشد.(14) اگر به گونه دقيق ، همه جانبه و تمام وقت، تنها يك سال روي اين مقوله و گزاره كار شود، نتيجه ي آن از برنامه سه ساله ی كنوني بيش تر خواهد بود. با پايان اين سال ،آموزش در سطح يك به پايان رسيده و طلبه مي تواند براي ورود به سطح دو آماده شود.
6. هدفهاي سال ششم : سال ششم آخرين سال تحصيلي از سطح يك است. در اين سال، بايد مهم ترين هدف طلبه آماده سازي «پايان نامه سطح يك» يا «پايان نامه آموزشي »باشد، كه در دو دانش «اصول» و« فقه» صورت مي پذيرد. در اين سال بايد كارگاه هاي پژوهش عمومي تشكيل شود، تا طلاب با روش تحقيق و نويسندگي به صورت كلي آشنا شوند و با نظارت استاد راهنما بتوانند مقاله اي ابتدايي يا متوسط درباره درسهايي كه خوانده اند بنويسند. در كنار اين تلاش اصلي، درسهاي اخلاقي و آشنايي با سطح دوم در رشته هاي تخصصي حوزه براي اين سال بسيار مناسب است.
ب. هدفهاي تربيتي سطح دو :
1.هدفهاي سال هفتم : سال هفتم ، سال انس اوليه با پژوهش و« متن پژوهي »در علوم اسلامي است. در اين سال ، طلبه در رشته تخصصي خود بايد با بخشي از منتنهاي اصلي رشته ی برگزيده كه مباحث كلي و ابتدايي آن داتش را بررسي مي كند ، آشنا بشود و توانايي فهم ، ترجمه و تحليل آنها را به دست آورده و راه پژوهش و جست و جوي در آنها را فرا چنگ آورد ، و توانايي آن را بيابد كه با ويژگي هاي متنهاي ياد شده آشنا شود. براي رسيدن به اين هدف ها ، لازم است در اين سال ، روش پژوهش در علوم حوزوي به عنوان يك درس رسمي و در سطح كلي مورد بررسي قرار گيرد و در رشته هاي تخصصي هم ، روش پژوهشي هر دانش در كانون توجه باشد. از اين روي سزاست كه اين سال را سال آشنايي با پژوهش در متنهاي ابتدايي دانش هاي حوزوي ناميد.
2. هدفهاي سال هشتم : در سال هشتم كه فراگير با الفباي « متن پژوهي »آشنا شده و در بخشي از متنها نيز كار كرده ، بايد وارد بخشي ديگر از متنهاي دانش مورد نظر شود كه سطح متوسطي از مباحث آن در اين متنها وجو دارد. كتابهايي كه كم و بيش به شرح و استدلالي ، نگارش درآمده اند ، در اين سال مورد بررسي قرار مي گيرد. از اين روي اين سال را مي توان سال پژوهش در متنهاي متوسط دانشهاي حوزوي ناميد.
3. هدفهاي نهم : در سال نهم كه تجربه ی« متن پژوهي »رشد كرده و بسياري از متنهاي رشته تخصصي بررسي شده ، نوبت آن است كه طلبه و فراگير سراغ متنهاي سطح عالي هر دانش برود. طلاب بايد در اين سال روشهاي بررسي و تحليل اين سطح را از متنها به خوبي ياده گرفته و با مقوله هاي مطرح شده در اين كتابها و زبان تفهيمي آن به صورت دقيق آشنا شوند. از اين روي سزاست اين سال را سال پژوهش در متنهاي استدلالي دانشهاي حوزوي بشناسيم.
4. هدفهاي سال دهم : سال دهم ، آخرين سال براي سطح دوم حوزه است. در اين سال طلبه بايد به دنبال طرح ريزي و تدوين پايان نامه پژوهشي باشد و بتواند با استفاده از تجربه هايي كه درسه سال قبل به دست آورده ، پژوهشي كامل و جامع در يكي از گزاره هاي رشته مورد نظر انجام دهد. از اين روي ، اين سال را مي توان سال «پايان نامه ی پژوهشي» نام گذارد.
منبع:حوزه،شماره147
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}